رفتن به مطلب
کام به کام

کاش میشد....


yasi

ارسال های توصیه شده

کاش می شد خویشتن را بشکنیم

یک شب این تندیسمان را بشکنیم

 

بشکنیم این شیشه ی صد رنگ را

این تغافل خانه ی نیرنگ را

 

آسمان دوستی والاتر است

شب در این آینه مهتابی تر است

 

من نمی گویم کسی بی درد نیست

هرکسی دردی ندارد مرد نیست

 

لیک می گویم فصل سوختن

آب را هم می توان آموختن

 

خنده را هم می توان ترسیم کرد

عشق را هم می توان تقسیم کرد

 

عشق با لبخند مردم زنده است

زندگی هم با تبسم زنده است

 

کاش میشد که صمیمی تر شویم

در رفاقت ها قدیمی تر شویم...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 3 ماه بعد...

کاش غصه تموم میشد

کاش گریه نمی کرد

 

 

من باعث و بانیشم

دنبال کی می گردم

 

تقصیر خودم بوده

هرچی که سرم امد

 

از هرچی که ترسیدم

عینا به سرم امد

 

تا قصه منو دیدی

احساس خطر کردی

 

تا رازمو فهمیدی

دنیارو خبر کردی

 

این حادثه ی تلخو

از چشم تو میدیدم

 

تو روی تو دنیا بود

من پشت تو جنگیدم

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.

×
×
  • اضافه کردن...