صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 من زنم بی هیچ الایشی .... بی هیچ ارایشی او خواست که من زن باشم .... که به دوش بکشم بار تورا که مردی (؟) وبه رویت نیاورم که از تو قویترم .. من زنم ..... از چه ورطه هایی که نجاتت نداده م ! من زنم .... یادگرفته ام که عاشقت بمانم .. و همیشه متهم به هرزگی شوم حال انکه تو بی انکه عاشقم باشی ! تظاهر کردی که با من خواهی ماند من زنم ... کوه را حرکت میدهم بدون اینکه کلمه ای از خستگی و دلسردی به زبان ارم وتو همواره ناراضی و پر سرو صدا سنگریزه هارا جا به جا میکنی ! چرا که تو نیرومندتری (؟) من زنم ... وقت تولد نوزاد تلخی بیداری شبها بربالین فرزندمان ... سکوت و صبر در زمان خشم تو مال من است ... لذتهای شبانه ... خوابهای شیرین و افتخار مردانگی برای توست ! عادلانه است نه ؟ من زنم ... اری من زنم ... او خواست که من زن باشم همچنان به تو اعتماد خواهم کرد عشق خواهم ورزید به مردانگیت خواهم بالید با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد پشتیبانت خواهم بود و تو مرد (؟) بمان این راز را که من مردترم به هیچ کس نخواهم گفت لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 من یک زنم ! نه جنس دوم ، نه یک موجود تابع ، نه یک ضعیفه، نه یک تابلوی نقاشی شده ، ... .........نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی، نه یک کارگر بی مزد تمام وقت .... باور داشته باش من هم اگر بخواهم ، می توانم خیانت کنم ، بی تفاوت وبی احساس باشم ، بی ادب و شنیع باشم ، بی مبالات و کثیف باشم .... ............... اگر نبوده ام و نیستم ، نخواسته ام و نمی خواهم !! این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند! زیبایی هایش را بیرون بکشد ... تلخی هایش را صبر کند آدم های امروز دوستی های کنسروی می خواهند : یک کنسرو که فقط درش را باز کنند بعد یک نفر شیرین و مهربان از تویش بپرد بیرون و هی لبخند بزند و بگوید حق با توست لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 اگر به خانه ی من آمدی ... برایم مداد بیاور ... مداد سیاه... می خواهم روی چهره ام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم ، یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم ! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها ... نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان ، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم ... شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحت تر به بهشت می روم گویا! یک تیغ بده موهایم را از ته بتراشم ... سرم هوایی بخورد... و بی واسطه روسری کمی بیاندیشم ! نخ و سوزن هم بده برای زبانم می خواهم ... بدوزمش به سق... اینگونه فریادم بی صداتر است! قیچی یادت نرود ... می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم ! پودر رختشویی هم لازم دارم ... برای شستشوی مغزی ... مغزم را که شستم ، پهن کنم روی بند ... تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت ... می دانی که ؟ باید واقع بین بود ! صدا خفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر ... می خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب ، برچسب فاحشه می زنندم بغضم را در گلو خفه کنم! یک کپی از هویتم را هم می خواهم ... برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد ، فحش و تحقیر تقدیمم می کنند ! تو را به خدا اگر جایی دیدی "حقی" می فروختند برایم بخر تا در غذا بریزم ... ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم ! و سر آخر اگر پولی برایت ماند ... برایم یک پلاکارد بخر ... به شکل گردنبند ... بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم: من یک انسانم ... من هنوز یک انسانم ... من هر روز یک انسانم ... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 زن یعنی نـاز ... مرد یعنی نیــاز ... مرد یعنی... باید ، زن یعنی شاید... مرد یعنی ساختن ،زن یعنی سوختن... مرد یعنی دلدار ،زن یعنی دلداده... مرد یعنی دم، زن یعنی باز دم ... مرد یعنی سخاوت ،زن یعنی صداقت مرد یعنی ساختن ،زن یعنی سوختن... مرد یعنی بیارام ،زن یعنی بیاسای مرد یعنی یک جرعه هوس،زن یعنی جام لبریز نفس و مرد یعنی تنها یک واژه و آنهم "مرد" و زن یعنی تنها یک واژه و آنهم "عشـق لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 زنی را می شناسم من که می میرد ز یک تحقیر ولی آواز می خواند که این است بازی تقدیر زنی با فقر می سازد زنی با اشک می خوابد زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمی داند زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را ز مردم می کند مخفی که یک باره نگویندش چه بد بختی چه بد بختی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﺍﺕ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؛ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﻟﺒﺨﻨﺪﺕ ﮐﻪ ﺑﯽﺭﯾﺎ ﻧﺜﺎﺭ ﻫﺮ ﺍﺣﻤﻘﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽﺍﺕ,ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺗﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻮﯾﺖ ﮐﻪ ﺑﯽﺧﯿﺎﻝ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﮏﺁﻟﻮﺩﻩﯼ ﺍﺣﻤﻖﻫﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﯾﺨﺘﻪﺍﻧﺪ ... ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺭﻭﺣﺖ،ﺟﺴﻤﺖ….. ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﯼ ﺗﻮ ﻭ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺗﻮ ﻧﺘﺮﺱ ﻭ ﺯﻥ ﺑﻤﺎﻥ ﺍﺣﻤﻖﻫﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ ﻧﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺘﺮﺳﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺯﻥِ ﻣﺮﺩﻧﻤﺎ ﻣﯽﺷﻮﯼ ! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 کاش دنیا دست زنها بود، آن ها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوقات خودشان را می دانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت عملاً خالق نبوده اند، آنقدر خود را به آب و آتش می زنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟ سوشوون سیمین دانشور لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 آدم نیـستـــم ؟ حـــوای رانــده شـــده ام یــا مریــم متهــم ؟ منــم کــه روال تــاریــخی دنیـــا را بــه هـــم زده ام؟ جنگ راه انــداختــــه ام ؟ نــارو زده ام ؟ دروغ گفتـــه ام ؟ حیــلـــه بــافتـــه ام ؟ پـس چـــرا هـــر آدمی جــــان مـــادرش را قســم می خــــورد ؟؟؟ زن وجـــود دارد روح دارد قـــدرت جـســارت پــا بـه پــای یک مـــرد، زور دارد عـــشـق اشـــک نیـــاز مــحـبـــت یک دنیـــا آرزو دارد زن ... همیــشه ... همـــه جـا ... حـضـــور دارد و اگــر تمـــام ایـنهـــا یـــادت رفــت تنهـــا یک چیـــز را به خاطـــر داشــته بـاش که هنـــوز هیـــچ مـــردی پیـــدا نشـــده که بـخواهـــد در ایــران جـــای یک زن بـاشـــد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 من زنم آزادم هنوز نفس میکشم غریبه نیستم نفسهایم را خفه نکنید بر سرم حجاب مالکیت نکشید، عروسک نیستم طاقچهای هم نیست که بر سر آن بنشینم که نگاهم کنید بازیهای بی محتوای زن و مرد تمام شد اگر پا به پا نمیایی دست به دستم نکن دوستم داشته باش برای آنچه که هستم نه آنچه که تو می خواهی..... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 این روزها را که نگاه می کنی هر طرف را که می نگری امری بدیع را می بینی آنچه میبینی را شاید چند سال پیش دو دهه پیش یا سه دهه یا بیشتر یا کمتر آن نمی توانستی ببینی روبرویت را نگاه کن آنجا را ! خواهری را ! همسری را ! مادری را ! زنی را ! دختری را ! نگاه کن اینان مانند تو اند انسان اند مانند تو ای مرد ای حاکم ای سوار بر سریر قدرت اینان هم مانند تو اند نمی دانم راستش را بخواهی هنوز نمی توانم بفهمم که چگونه می توانی این زن را جنس دوم بنامی ؟ مگر تو از دامان یک زن پرورش نیافتی ؟ مگر وجودت را و همه چیزت را مدیون او نیستی ؟ مگر دل در گرو او نداری ؟ پس چگونه به او اجازه می دهی که جنس دومش بخوانی و بر ساحت مقدسش اهانت کنی ؟ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 تقدیم به زنانی که در درد خلاصه شده اند: زنی را می شناسم که آنقدر ها هم دور از چشم نیست زنی که تمام روزهای بی حوصلگیش جمله خلاصه شدند در شوقی محکوم به مرگ! زن که باشی درد که داشته باشی عاشق که باشی عاشقیت گناه هم که باشد!!!! آنوقت محکومی به مرگ! و مرگ تنها طناب دار نیست...یا سنگسار مرگ همین لحظه های دلتنگی ست که گلوی دوستت دارم هارا می فشارد مرگ همین بغضهای نیمه شبان است که درد را هجی می کنند زن که باشی تنها هم که باشی عاشق هم که باشی... دست خودت نیست...خواهی نخواهی درد می کشی.. لحظاتی هست که هیچ چیز دنیا قانعت نمیکند و تو اندکی نیازبه مردن داری... ______ "بنفشه ابوتراب" لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 ضعیفه نوعی زن است... زن ضعیفه نام دارد.... محكوم به جرم احساسش... احساسی كه سركوب میشود در صورتی كه بدون آن زندگی جریان نخواهد داشت. احساسات زن همیشه نقطه ضعف او بوده اما هیچ وقت هیچ كس از خود نپرسید كه اگر این احساس در مادرانمان - كه بر حسب اتفاق زن هستند - نبود چه كسی مرا شبانه روز در آغوش می گرفت؟ چه كسی حاضر بود شامگاهان تا به سحرگاه مرا پرستاری كند. هیچ كس ندید احساسات یك زن را وقتی شامش را بدون همسرش نخورد و وقتی همسرش آمد سیر بود به هر دلیل ناگفتهای. آری زن به آسانی تقدیر میشود آنگاه كه بتواند همسرش را پدر كند. اما به همان آسانی نیز تحقیر میشود زمانی كه مادر بودن را نتواند. زن محفل آرامش خانه است.. آن مرد وقتی به خانه میآید باید بهترینها برایش فراهم باشد تا مبادا خاطرش آزرده گردد و بیرون از خانه آرامشش را جویا شود. بهترین لباسها.. غذاها و پذیراییها... و اگر روزی نشود بی آنكه كه پرسیده شود چرا؟ زن بودن و كدبانویی آن زن زیر سوال میرود. زن مایه آرامش مرد است. مایه آرامشی كه بر سر خریدنش دعواست... چك و چونههای همیشگی كه ای آقا كه داده و كه گرفته؟ و امان از این ندادهها و نگرفتنها..... ولی ای زن تو همچنان زن بمان.... برای همسرت باش حتی اگر دیگران گفتند نباش. قهرمان باش حتی اگر مدالی بر گردنت نیاویختند. كه خدا قهرمان بودنت را پاس میدارد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 می دانیــــ درد چیستـــ ؟؟؟ نگاهتــــ که رفتــــــ … نــــه !!! شایــد شانه ای که دیگــــر وجــــود ندارد … نــه!!!! دل شکستـه امـــــ … نــه!!! اعتمادی که دیگـر وجـود ندارد … نــه!!!! تنهــاییمـــ … نــه!!!! نمـی دانی ...تــو نمی دانی که دختـــر بودن درد استـــــ... دختـر که باشی رفتـن نگاه ها و دست ها سخت مـــی شــود دختر که باشی راحتـــر مـــی شکنیــ... دختر که باشــی نگاه هــــا فرق دارند حتــی اگر به تمـــام دنیـــا خوبــــ نگـــاه کنی باز تمـــام دنیـا می تواند به تـــو بــد نگــاه کنــــد… دختر بودن گاهـیـ واقعـــا یکـــ درد استـــــ...! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 دختر که باشی... درباره ات قضاوت میکنند... درباره لبخندت که بی ریا نثار هر احمقی کردی... درباره زیبایت که دست خودت نبوده و نیست... درباره تارهای مویت که بی خیال از نگاه شک آلوده احمق ها از روسری بیرون ریخته اند... تو نترس و "زن" بمان... احمق ها زیادنند... نترس از تهمت های دیوانه های شهر... که اگر بترسی رفته رفته "زن" مردنما میشوی... و سرگردان و روانی میشوی در این دنیای روانگردان... پس بذار بگویند هرچه میخواهند بگویند... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 اگه ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺩﺳﺖﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺟﺰ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ.ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻠﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽﮔﻔﺖ. ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺮﺩ.... ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺨﺎﻃﺮ * ﺗﻮ* ﭘﺎﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻏﺮﻭﺭﺵ. ﺍﮔﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻃﻌﻢ ﺑﻮﺳﻪ ﺭﻭ ﺣﺲ ﮐﺮﺩ .… ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻭﺟﺪﺍﻧﺖ ﻗﺪﺭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ* ﺍﻭﻟﯽ* ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺪﻭﻥ!ﺍﻭﻥ * ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ* ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 من زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم!!!! من از قبیله ی "زلیخا" آمده ام...!!!! آنقدر عشقت راجار میزنم تاخدابرایم کف بزند! فرقی نمیکند فرشته باشی یاآدم،یوسف باشی یاسلیمان! قالیچه ی دل من بدون اسم رمز نام "تو"پرواز نمیکند... زنانه پای این عشق می ایستم.... مردانه دوستم داری؟؟؟؟؟؟ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 زن بودن بسيار زيباست چيزي كه يك شجاعت تمام نشدني ميخواهد يك جنگ كه پايان ندارد بسيار بايد بجنگي تا بتواني بگويي: وقتي حوا سيب ممنوعه را چيد گناه بوجود نيامد آن روز يك قدرت با شكوه متولد شد كه به آن نافرماني ميگويند. لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 حالا تو هی بیا و بگو زن باید سنگین و رنگین باشد باید بیایند و منتت را بکشند اما من می گویم … … زن اگر زن باشد باید بشود روی عاشقیش حساب کرد ... که عاشقی کردن بلد باشد که جانزند، جا نماند، جا نگذارد و هی فکر نکند به یاوه هایی که عمری در گوشش خواندند من می گویم زن اگر زن باشد از دوستت دارم گفتن ها نمی ترسد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 گاهی آنقدر زن میشوی که جوابِ نامردی را با مردانگی میدهی صفتِ ضعیفه را روی نامرد ها باید گذاشت نه روی جسمِ ظریف و زیبای زنانه ات....... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 من زنم اشک می ریزم عاشق میشم برات همه کاری می کنم ولی................ گاهی احساسم فروکش می کنه چون من زنم!!!!!!!!!! نیازمند یک نوازشم !!!!!!!! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 زن را نمی شود درک کرد.. زن را نمی شود فهمید.. زن را نمی توان شناخت.. زن را نمی توان عوض کرد.. زن را حتی نمی شود فراموش کرد.. زن را فقط می توان عمـــــــق دوســت داشت....... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 با تو هستم ای مرد زنی که اعتماد کرد شکننده تر میشود پس حواست رو بیشتر جمع کن لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
صفورا1111 ارسال شده در آذر 26، 2014 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در آذر 26، 2014 زن بود...!! حوا بود و شریک آدم ...!! قبول ، از بهشت رانده بودنش اما...!! ذاتش بهشتی بود...!! بهشت در آغوشش بود...!! اصلا با او به زمین آمده بود...!! شرم داشت...!! حیا داشت...!! مستور بود....!! حتی...!! وقتی عریان آغوش برای آدمش میگشود...!! نجیب بود...!! پاک بود و زلال...!! زن بود...!! زن...!! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.