رفتن به مطلب
کام به کام

شب و هوس ( فروغ فرخزاد )


yasi

ارسال های توصیه شده

در انتظار خوابم و صد افسوسخوابم به چشم باز نميآيد

اندوهگين و غمزده مي گويمشايد ز روي ناز نمي آيد

چون سايه گشته خواب و نمي افتددر دامهاي روشن

چشمانممي خواند آن نهفته نامعلومدر ضربه هاي نبض

پريشانممغروق اين جواني معصوم

مغروق لحظه هاي فراموشي

مغروق اين سلام

نوازش باردر بوسه و نگاه و هم آغوشي

مي خواهمش در اين شب تنهايي

با ديدگان گمشده در ديداربا درد ‚

درد ساكت زيباييسرشار ‚

از تمامي خود سرشار

مي خواهمش كه بفشردم بر خويش

بر خويش بفشرد من شيدا رابر هستيم به پيچد ‚

پيچد سختآن بازوان گرم و توانا رادر لا بلاي گردن و موهايم

گردش كند نسيم نفسهايش

نوشد بنوشد كه بپيوندمبا رود تلخ خويش به دريايش

وحشي و داغ و پر عطش و لرزانچون شعله هاي سركش بازيگردر گيردم ‚

به همهمه ي در گيردخاكسترم

بماند در بستردر آسمان روشن چشمانش

بينم ستاره هاي تمنا رادر بوسه هاي پر شررش

جويملذات آتشين هوسها را

مي خواهمش دريغا ‚

مي خواهممي خواهمش

به تيره به تنهاييمي خوانمش

به گريه به بي تابيمي خوانمش به صبر ‚

شكيباييلب تشنه مي دود نگهم هر دمدر حفره هاي شب ‚

شب بي پاياناو آن پرنده شايد مي گريدبر بام يك ستاره سرگردان

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.

×
×
  • اضافه کردن...