رفتن به مطلب
کام به کام

سفارشات علما


saleh

ارسال های توصیه شده

به توکل نام اعظمشان

بسم الله الرحمن و الرحیم

هدف از ایجاد این تاپیک،ذکر نصایح ، فرمایشات و پنداندرزهای علمای دین هست

هر کسی جمله و نصیحتی از عالمی میدونه اینجا بنویسه تا بقیه هم استفاده کنن

پرچمتون بالاست

یاعلی

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آیت الله العظمی مکارم شیرازی(حفظه الله):

من در تمام عمر خود چیز باارزشی نیافتم جز آنچه به جنبه های معنوی و ارزشهای انسانی منتهی میشود

همه ارزشهای مادی سراب بود

انسانها در خوابند و نقشها نقش بر آبند

کودکان دیروز جوانان امروزند و جوانان امروز،پیران فردا

و پیران، فردا در بستر خاک آرمیده اند،چنانکه گویی هرگز نبوده اند.

 

منبع:کتاب حیات پربرکت

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[h=1]آیت الله مجتهدی تهرانی:[/h] وضو میگیری، اما در همین حال اسراف میکنی

نماز میخوانی اما با برادرت قطع رابطه میکنی

روزه میگیری اما غیبت هم میکنی

صدقه میدهی اما منت میگذاری

بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می کنی

 

دست نگه دار!

ثوابهایت را در کیسهٔ سوراخ نریز!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

http://s2.picofile.com/file/7971383331/%D8%B5%D8%AF%D9%82%D8%A7%D8%AA.jpg

زرنگ باش !!!

 

آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی:

«اگر می خواهی صدقه بدهی، همین طوری صدقهنده؛ زرنگ باش!

حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا

امام زمان (عج) بده! برای دو معصوم است؛

دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،

ممکن نیست خداوند این صدقه ی تو را رد کند.

تو هم اینجا حق واسطه گری ات رامی گیری.

تو واسطه ای و همین حق واسطه گری است که اجازه می دهد

تو به مراحل خاص برسی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

[h=2][/h]

http://gonjeshk2010.persiangig.com/Others/Gheraati.jpg

یک وهّابی در قبرستانِ بقیع به آقای قرائتی گفت که چرا شما فاطمه یا حسن یا زین العابدین را صدا می زنید، وقتی آن ها مُرده اند و خاک هستند؟

آن وهّابی که می خواست شیعه را بِشکند، یک قلم برداشت. گفت ببین این قَـلَـمه. آی شیعه ها من این قلم رو میندازم زمین... و انداخت و گفت: "شما میگید 4تا امام اینجا خوابیده. ای امام زین العابدین، امام باقر، امام صادق، فاطمه زهرا، قلم رو به من بده؛ نداد! وقتی اینا نمیتونن یک قلم رو به من بدن، پس چطور شما متوسّل میشید؟ اینا مردن تموم شد، دیگه هیچ قدرتی ندارن."

آقای قرائتی هم گفت خب حالا قلم رو به من بده... و قلم رو انداخت زمین و گفت: "یـالا، خدایا قلم رو به ما بده! " و اتفاقی نیفتاد. بعد به وهّابی گفت: "دیدی خدا هم نداد. پس با منطقِ شما خدا هم مُرده. مگه هرکس زنده هست باید نوکر تو باشه؟! "

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 سال بعد...

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.

×
×
  • اضافه کردن...