رفتن به مطلب
کام به کام

افسردگي و علائم آن!


ارسال های توصیه شده

افسردگي چيست؟

 

افسردگي يکي از انواع اختلالات خلقي است ومی تواند به عنوان یک مشکل و هم یک اختلال باشد. افسردگی به عنوان یک مشکل هیجانی ناخوشایند، یک حالت خلقی موقت است و تداخل چندانی در زندگی فردایجاد نمی کند.

 

با وجود این، افسردگی می تواند تبدیل به یک اختلال مستمر و شدید شودکه موجب آشفتگی هیجانی قابل توجه یا بروز نقص در کارکرد خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی و یا حرفه ای شخص می گردد.

در بيماراني كه خلق افسرده اي دارند، از دست دادن انرژي و علاقه، احساس گناه، دشوار شدن تمركز، از دست دادن اشتها و افكار مرگ ياخودكشي وجود دارد.

 

ديگر نشانه ها و علايم اختلالات خلقي عبارتست از تغييراتي در سطح فعاليت، توانايي هاي شناختي،تكلم و كاركردهاي نباتي )از قبيل خواب، فعاليت جنسي وساير نظم هاي زيستي(اين تغييرات تقريبا هميشه موجب مختل شدن كاركردهاي بين فردي، اجتماعي و شغلي بيمارمي شود.

بعد از بيمار يهاي قلبي عروقي، افسردگی دومين بيماري است كه با بيماري هاي كشنده و مهلك در ارتباط است و در حدود 12 درصد از مردان و 25 درصد از زنان در طول دوره زندگي خود دچار افسردگي مي شوند.

30درصداز بيماران نیز تحت درمان با داروهاي ضدافسردگي علايم شان بهبود نمي يابد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

علت بوجود آمدن افسردگي!

 

در روانشناسی نظریه پردازان متفاوت افسردگی را از ابعاد متفاوتی مورد بررسی قرار داده اند. در اینجا سه دیدگاه رایج در رواشناسی را به طور مختصر شرح می دهیم.

• در دیدگاه روانکاوی افسردگی فرد به مسایل و اتفاقاتی که در دوران کودکی و در ارتباط با افراد مهم زندگی اش مانند مادر و پدر رخ داده است نسبت داده می شود. و درمان فرد با بررسی و تحلیل حوادث ناگوار گذشته و صحبت درباره آنها انجام می شود.

دیدگاه شناختی معتقد است که افسردگی از وجود افکار خودکار منفی در ذهن حاصل می شود به این معنی که این افراد در مورد خودشان، آینده و جهان باورهای منفی دارند.این دیدگاه بر این نظر است که نوع نگاه و برداشت افراد نسبت به اتفاقات و جهان پیرامون است که غمگینی یا سایر هیجانات منفی مثل خشم را ایجاد می کند. درمان افسردگی در این دیدگاه با استفاده از مبارزه با این افکار و باورها انجام می شود.

دیدگاه زیستی افسردگی را ناشی از کاهش برخی هورمون های موجود در مغز می داند . و درمان آن را با استفاده از داروهای روانپزشکی میسر می داند.

به طور کلی می*توان د*اروهای ضد* افسرد*گی را به 3 طبقه تقسیم کرد*:

الف- د*اروهای سه حلقه ای و چهار حلقه*ای: د*اروهای کلاسیک د*ر د*رمان افسرد*گی هستند* مانند* ایمی پرامین، کلومیپرامین، آمیتریپتیلین

ب- د*اروهای maoi (بازد*ارند*ه*های مونو آمینواکسید*از): مصرف این د*اروها مستلزم رعایت رژیم غذایی خاص است مانند* فنلزین.

ج- د*اروهای ssri (مهار کنند*ه*های اختصاصی جذب مجد*د* سروتونین): این د*اروها، د*اروهای نسل جد*ید* برای د*رمان افسرد*گی هستند* مانند* فلوکستین.

قابل ذکر است که د*رمان با د*اروهای ضد* افسرد*گی، حد*اقل 6 ماه باید* اد*امه یابد*.

د*رمان با الکتروشوک (ect): د*ر موارد* زیر برای د*رمان افسرد*گی اساسی از الکتروشوک استفاد*ه می*شود*:

 

الف- عد*م پاسخ د*ارو د*رمانی

ب- عد*م تحمل د*ارو توسط بیمار

ج-شد*ت بیماری که بهبود*ی سریع را ایجاب می*کند*.

گفته می*شود* الکتروشوک به طرق مختلفی د*ر مغز تاثیر می*گذارد* مثلاً آزاد*سازی هورمون*هایی از هیپوتالاموس و هیپوفیز را افزایش می*د*هد* و قابل ذکر است که الکتروشوک ممکن است د*ر بیماران برای مد*ت 1 تا 6 ماه بعد* از بهبود*ی نقص د*ر حافظه آشکار ایجاد* کند*.

درمان با تحریک مغناطیسی مغز (tms) : یک روش غیر تهاجمی است که در بخش بیماران سرپایی استفاده می شود. Tms به هیچ گونه بی حسی نیاز ندارد. در طول جلسه درمانی که 30 تا 45 دقیقه به طول می انجامد بیمار بر روی یک صندلی مخصوص به حالت خوابیده قرار می گیرد درحالی که در این زمان یک وسیله مخصوص مارپیچی، میدان مغناطیسی را در خارج از بدن ایجاد می کند. این میدان مغناطیسی باعث القاء جریان الکتریکی در ناحیه ای از مغز مي*شود که انتظار می رود در تنظیم خلق و خو نقش داشته باشد. بنابراین در tms برخلاف ect، از میدان الکتریکی (مغناطیسی استفاده می شود) می شود. که خطر چندانی درباره بروز تشنج ناشی از آن بیمار را تهدبد نمی کند. علاوه بر این پالس ها، ملایم و بدون درد هستند، نیازی به بیهوش کردن بیمار نیست و او می تواند به هنگام درمان، بیدار و هوشیار باقی بماند و پس از آن هم بی وقفه به فعالیت های روزمره خود برگردد.عوارض جانبی شیوه درمانی tms کوتاه مدت و معمولا خفیف است. بعضی ها دچار سردرد می شوند که با داروی معمولی برطرف می شود.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انواع اختلال افسردگي

 

اختلال افسرده خویی:خلق بسیار افسرده که به صورت روزانه و تقریبا به مدت دو یا چند سال تداوم دارد. برخی نشانه های آن عبارتند از خویشتن پذیری پایین، احساس بی ارزشی،ترحم به حال خود، انزوا طلبی، ضعف در تمرکز، دشواری در خواب یا خواب مفرط، کاهش اشتها یا پرخوری.

 

اختلال افسردگی عمده:حالت خلقی بسیار افسرده و نشانه هایی که دو هفته یا بیشترتداوم دارند. در این اختلال، خلق افسرده و نشانه ها، شدیدتر از اختلال افسرده خویی هستند.

 

 

اختلال دوقطبی: یک اختلال خلقی شدید بوده و شامل خلق یا رفتار مانیک، خلق یارفتار افسرده و خلق یا رفتار بهنجار است که هر کدام به صورت متناوب بروز می کند. خلق و رفتار فرد ممکن است عمدتا مانیک و یا اغلب افسرده باشد، اما این دو حالت افراطی هردو بروز می کنند و در هر کدام کارکردهای خانوادگی، حرفه ای، آموزشی و اجتماعی وی مختل می گردد.

 

 

اختلال خلق ادواری: یک اختلال خلقی با دوام و متغیر با دوره های فراوان سرخوشی و برانگیختگی و دوره های فراوان خلق افسرده. برای اینکه بگوییم فردی دارای اختلال خلق ادواری است، این الگوی خلقی متغیر باید حداقل به مدت دو سال تداوم داشته و آشفتگی هیجانی و یا اختلال در کارکردهای خانوادگی، اجتماعی و یا شغلی را برای فرد به همراه داشته باشد. می توان ویژگی هایی مانند آتشی مزاج، دمدمی، غیر قابل اعتماد و غیر قابل پیش بینی بودن را در فرد مشاهده نمود.

 

اختلال سازگاری با افسردگی:به دنبال یک رویداد، موقعیت یا فقدان بسیاراسترس زا )مانند تعارض زناشویی، طلاق، ورشکستگی، از دست دادن شغل(، فرد به افسردگی آشکاری دچار شده، روابطش با دیگران مختل می شود و در تحصیل، شغل و امور منزل با نقصان روبرو می گردد. با این وجود، باورها و خودگویه های فرد در مورد فقدان یا رویداد استرس زا، علت عمده افسردگی او می باشد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شناخت افسردگي

 

افسردگی گونه های متفاوتی دارد ولی آنچه در اینجا به عنوان نشانه های افسردگی مطرح می شود افسردگی عمومی است.

نشانه های کلی افسردگی و حالات مختلف شخص افسرده را می توان از چند جهت مورد بررسی قرار داد:

الف- رفتاری: بدن خمیده، کندی حرکات، ساییدن دست ها به یکدیگر، حالت چهره: غمگین، آویزان بودن گوشه های دهان، چین های عمیق، بی حالتی یا متغیر و تنیده بودن چهره، شیوه حرف زدن آهسته، یکنواخت و کند، کاهش عمومی فعالیت تا حد بهت زدگی، وجود مشکلات زیاد در حل مسایل زندگی روزمره

ب- هیجانی: احساس کوفتگی، ناتوانی، فقدان، رهاشدگی، تنهایی، گناه کاری، خشم، اضطراب و نگرانی، بی احساسی

ج- زیستی: ناآرامی درونی، تحریک پذیری، حساسیت نسبت به تغییرات جوی، کاهش اشتها و وزن، دردها و ناراحتی های جسمی، فشار خون

د- شناختی: داشتن دیدگاه و برداشت منفی نسبت به خود و نسبت به آینده، بدبینی و انتقاد از خود، عدم اطمینان نسبت به خود، خوبیمارپنداری، کندی فکر، مشکلات تمرکز، نشخوار فکری، انتظار فاجعه، افکار خودکشی

ه- انگیزشی: انتظار شکست، کناره گیری و اجتناب از مسئولیت هاس خود، احساس فقدان کنترل و ناتوانی، فقدان تمایل به پیشرفت،

با توجه به اوصاف یادشده، افسردگی، قابل شناسایی و کنترل است؛ اما گاهی از نظر شدّت به درجه ای می رسد که فرد، قادر به کنترل آن نیست و نیاز به مراجعه به کلینیک های روان شناسی و مشاوره است.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چه موقع بايد كمك بخواهيم؟

 

ـ وقتی احساس افسردگی شما بدتر از حد معمول باشد و به نظر می *رسد بهتر نمی شود

ـ وقتی احساس افسردگی شما روی كار، علايق و احساسات شما نسبت به خانواده و دوستانتان تاثير بگذارد

ـ در صورتی كه حس كنيد كه زندگی ارزشی ندارد يا اينكه افراد دیگر بدون شما خوشتر خواهند بود و قصد آسیب رساندن به خود را داشته باشید.

در این شرایط ، صحبت با خويشاوندان يا دوستان مورد اعتماد ممكن است کمک کننده باشد،در غیر اینصورت نياز است که توسط دكتر عمومی تان ویزیت شوید. گاهی اوقات دوستان و يا اعضای خانوادتان متوجه تغييراتی در شما مي شوند و درباره شما نگران مي شوند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خصوصيات مرتبط با سن

افسردگی در سنین مختلف ممکن است خصوصیات متفاوتی داشته باشد.

 

در دوران پیش از بلوغ شکایات جسمی، توهمات شنوایی )شنیدن صداهای ناموجود(،اضطراب و انواع تر سها بیشتر دیده می شود.

در نوجوانی سوءمصرف مواد، رفتارهای ضداجتماعی، مسایل مربوط به مدرسه )فراراز مدرسه،

مشکلات تحصیلی( و عدم رعایت بهداشت و در سالمندی فراموشی، حواس پرتی و نقص های شناختی )مانند اختلالات حافظه و گیجی( بیشتر مشاهده می شود.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو صيه هايي به اطرافيان

 

در پایان، توصیه هایی که در مورد اطرافیان فرد افسرده، مهم است ارائه می شود:

الف ـ بیمار را برای درخواست کمک تشویق کنید.

ب ـ فراهم آوردن حمایت عاطفی (ابراز محبّت، درک، صبوری، تشویق و قوّت قلب دادن).

ج ـ مراقبت از خود و خانواده: زندگی با یک فرد افسرده، دشوار است. احتمال دارد عضو بیمار خانواده، حرف های نیش دار و ناراحت کننده ای بزند و از شما انتظارات بیش از حد داشته باشد. لذا عصبانی نشوید و تحمّل کنید.

د ـ تشویق به بستری شدن بیمار در صورت احتیاج.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درمان

 

در درمان افسردگي، rTMS با ايجاد ميدا نهاي مغناطيسي منجر به تغيير فعاليت در نواحي از مغز فرد مي شود كه در ايجاد اختلال افسردگي موثر است.

 

در rTMSدرماني، یك سیم پیچ كوچك بر روي سر فرد قرار داده مي شود و از طريق آن ميدا نهاي مغناطيسي كه ايجاد مي شود می تواند جریان نابهنجار الکتریکی مغز فرد را تغییر دهد.

ميزان تحریك مغناطيسي بر روي سر فرد بيمار بسيار كوتاه است و هر تحركي حدود چند ميلي ثانيه بطول مي انجامد. نوروفيدبك ساز و كار اصلي كه مغز به آن وسيله برانگيختگي فيزيولوژیكي را كنترل مي كند تحت كنترل درآورده و مكانيزم برانگيختگي را طبيعي مي سازد.

 

اين روش صرف نظر ازعلت افسردگي، اثربخش است. درطي درمان، مراجع ممكن است متوجه شود كه لازم است استفاده از داروهاي ضدافسردگي يا محرك را كاهش دهد كه به هر حال بايد از نظر دوز دارو در طي درمان تحت نظرمتخصص باشد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.

×
×
  • اضافه کردن...