رفتن به مطلب
کام به کام

دلتنگ ینی من!!!


Hojjat

ارسال های توصیه شده

گفته بودم میکشمت آخر ...

امروز ....

دم غروب ....

وقت اذان ....

دلم را با اشک آب دادم ...

رو به قبله خواباندمش ...

یکـــ ... دو ... سه ...

تمام شد ...

دیگر بهانه ات را نمی گیرد!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 73
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

چقدر در ویرانه ی ِ اتاقم مشــْـق ِ رفتن کنم؟

بَس اســْـت

مَرا به دست خدا نســپار!

به خدا

خســته از سـفرم...

چشمانم هنوز گرسنه است بگذار از دیدنت سیر شود!

بعد، فاصله را چاشـــنی کن ...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اســمـ هـَ ـ ــر دویمـانـ را در گینــس ثَبـتـ میکُننــد !

 

تــو در دروغ گُفتـن رِکـ ـ ــورد زدیــ ...

 

مَـن در بـ ـ ــاور کــردنــ .. !!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رفتی تنها شدم

ای گل پریشانم مکن / درد آشنا جانم مکن

همچون بنفشه از قفس / سر در گریبانم مکن

رفتی و من تنها شدم / بازیچه غمها شدم

ای نازنین بهر خدا / بازی تو با جانم مکن

زده ای به هم تو به دست غم / مگر آشیانم

به وفای تو که به پای تو / دل و جان فشانم

تو یا به پیامی یادم کن / یا به کلامی شادم کن

به سکوت عالم شب / ز فغان مانده بر لب

به فروغ صبح صادق / به سرشک چشم عاشق

ندهم به آن کسی دل / که غم دلم ندارد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از آن دور دست

 

صدای سقوط دلم را شنيدم

 

شکست و شکست و شکست

 

نگاه صبورم

 

سقوط مرا ديد

 

ديدم که در خويش لرزيد

 

دلم گر چه سنگی است درهم شکسته

 

ولی چشمهايم

 

پر از حسرت سرخ آن سوی

 

ناباوريهاست

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاش یکی پیدا می شد

 

که وقتی می دید گلویت ابر دارد و چشمانت باران

 

به جای آن که بپرسه :چته؟چی شده؟چرا؟

 

بغلت کنه و بگه گریه کن...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پسرکی دو خط سیاه موازی روی تخته کشید!! خط اولی به دومی گفت ما می توانیم

 

زندگی خوبی داشته باشیم ..!!

دومی قلبش تپید و لرزان گفت : بهترین زندگی!!!

در همان زمان معلم بلند فریاد زد : " دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند"

و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند مگر آنکه یکی از آن دو برای رسیدن به دیگری خود را بشکند !!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نهـ نمے دانے ...

ـهیچکس نمے داند پشت ِاین چهره ے آرامـ در دلمـ چهـِ مےگذرد ؟!

نمے دانے ،

کسے نمے داند این آرامش ظاـهــــــر و این دل نـــــــا آرامـ چقدر خستهـِ امـ مےکند .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

فــرقی نمـی کند که

 

شعــر هایم را روی کاغد بنویسم

 

یا روی ماسه های دریــا

 

...

 

یا حتــی روی شیشه ی بخــار گرفته ی پنجـره !

 

ایــن شکوه حضور توست که به نوشته هایــم ،

 

اعتبــار می بخشــد

 

..!!!..

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در هَمیـــن خـــانــه ی بَغـلــی بـــاشــی یـــا قـــاره ای دیگـــر ،

 

چـِــه فـَـرقــی مــی کُنــد وَقتــی کِنــارمـ نیستــی؟!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این شـــــــعرها را باید گذاشــت درکــــوزه

 

 

و آب شـان را خــــورد

 

 

وقتی هنـــوزعرضــــه ندارند

 

 

تــــو را عــاشــــق کننــــد

 

....

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.


×
×
  • اضافه کردن...