ALI ارسال شده در تیر 2، 2014 اشتراک گذاری ارسال شده در تیر 2، 2014 http://images.khabaronline.ir/images/2014/3/14-3-31-144031_MG_1521.JPG لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
بنیان گذار کام به کام ارسال شده در تیر 2، 2014 بنیان گذار اشتراک گذاری ارسال شده در تیر 2، 2014 محمد ابراهیم باستانی پاریزی در سوم دیماه ۱۳۰۴ خورشیدی در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود مرحوم حاج آخوند پاریزی هم بهره میبرد.پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.باستانی پاریزی به گواه خاطراتش از نخستین ساکنان کوی دانشگاه تهران (واقع در امیرآباد شمالی) است. شعری نیز در این باره دارد که یک بیت آن این است:[نیازمند منبع] [TABLE] [TR] [TD=class: b]فاش میگویم و از گفته خود دلشادم[/TD] [TD][/TD] [TD=class: b]ساکن سادهدل کوی امیر آبادم[/TD] [/TR] [/TABLE] در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت. در همین ایام با همسرش، حبیبه حایری ازدواج کرد و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند.باستانی پاریزی دورهٔ دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارائهٔ پایاننامهای دربارهٔ ابن اثیر دانشنامهٔ دکترای خود را دریافت کرد.وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تماموقت آن دانشگاه بوده و رابطهٔ تنگاتنگی با این دانشگاه داشتهاست.وی یک پسر به نام حمید و یک دختر به نام حمیده دارد. تابستانها را نزد دخترش در تورنتو و زمستانها را نزد پسرش در تهران سپری میکرد.باستانی پاریزی صبح روز سه شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۳ پس از یک ماه بیماری کبد در بیمارستان مهر تهران دیده از جهان فرو بستند. http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/05/Bastani_Parizi.jpg/200px-Bastani_Parizi.jpg شوق نویسندگی وی در دوران کودکی و نوجوانی در پاریز و با خواندن نشریاتی مانند حبلالمتین، آینده و مهر برانگیخته شد.باستانی، اولین نوشتههای خود را در سالهای ترک تحصیل اجباری (۱۳۱۸ و ۱۳۱۹) در قالب روزنامهای به نام باستان و مجلهای به نام ندای پاریز نوشت، که خود در پاریز منتشر میکرد و دو یا سه مشترک داشت.اولین نوشتهٔ او در جراید آن زمان، مقالهای بود با عنوان «تقصیر با مردان است نه زنان» که در سال ۱۳۲۱ در مجلهٔ بیداری کرمان چاپ شد. پس از آن به عنوان نویسنده یا مترجم از زبانهای عربی و فرانسه مقالات بیشماری در روزنامهها و مجلاتی مانند کیهان، اطلاعات، خواندنیها، یغما، راهنمایکتاب، آینده، کلک و بخارا چاپ کردهاست.اولین کتاب باستانی پاریزی پیغمبر دزدان نام دارد که شرح نامههای طنزگونهٔ شیخ محمدحسن زیدآبادی است و برای اولین بار در سال ۱۳۲۴ در کرمان چاپ شدهاست. این کتاب تا کنون به چاپ شانزدهم رسیدهاست. وی تاکنون بیش از شصت عنوان کتاب تألیف و یا ترجمه کردهاست. کتابهای باستانی پاریزی برخی شامل مجموعهٔ برگزیدهای از مقالات وی هستند که به صورت کتاب جمعآوری شدهاند و برخی از ابتدا به عنوان کتاب نوشته شدهاند.از میان نوشتههای او، هفت کتاب با عنوان «سبعهٔ ثمانیه» متمایز است که همگی در نام خود عدد هفت را دارند، مانند خاتون هفت قلعه و آسیای هفت سنگ. بعداً ًکتاب هشتمی با عنوان هشتالهفت به این مجموعهٔ هفتتایی اضافه شدهاست.به جز کتب و مقالات، باستانی پاریزی شعر هم میگوید و اولین شعر خود را در کودکی در روستای پاریز و در آرزوی باران سرودهاست. منتخبی از شعرهای خود را در سال ۱۳۲۷ در کتابی به نام «یادبود من» به چاپ رساندهاست. از جمله یکی از غزلهایش با مطلع «یاد آن شب که صبا بر سر ما گل میریخت» توسط مرحوم بنان در یادبود مرحوم صبا خوانده شدهاست. این غرل به این شرح است: [TABLE] [TR] [TD=class: b, align: center]یاد آن شب که صبا بر سر ما گل میریخت[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]بر سر ما ز در و بام و هوا گل میریخت[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]سر به دامان منت بود وز شاخ بادام[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]بر رخ چون گلت آرام صبا گل میریخت[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]خاطرت هست آن شب همه شب تا دم صبح[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]گل جدا، شاخه جدا، باد جدا گل میریخت[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]نسترن خم شده، لعل لب تو می بوسید[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]خضر گویی به لب آب بقا گل میریخت[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]زلف تو غرقه به گل بود و هر آنگاه که من[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]میزدم دست بدان زلف دو تا گل میریخت[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]تو فرو دوخته دیده به مه و باد صبا[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]چون عروس چمنت بر سر و پا گل میریخت[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]گیتی آن شب اگر از شادی ما شاد نبود[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]راستی تا سحر از شاخه چرا گل میریخت؟[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]شادی عشرت ما باغ گل افشان شده بود[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]که به پای تو ومن از همه جا گل میریخت[/TD] [/TR] [/TABLE] شعر دیگری از باستانی پاریزی به این شرح است: [TABLE] [TR] [TD=class: b, align: center]باز شب آمد و شد اول بیداریها[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]من و سودای دل و فکر گرفتاریها[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]شب خیالات و همه روز، تکاپوی حیات[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]خسته شد جان و تنم زین همه تکراریها[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]در میان دو عدم، این دو قدم راه چه بود؟[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]که کشیدیم درین مرحله بس خواریها[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]دلخوشیها چو سرابم سوی خود بُرد، ولیک[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]حیف از آن کوشش و طی کردن دشواریها[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]نوجوانی بهوس رفت و از آن بر جا ماند[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]تنگی سینه و کم خوابی و بیماریها[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]سرگذشتی گُنه آلود و، حیاتی مغشوش[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]خاطراتی سیه از ضبط خطا کاریها[/TD] [/TR] [TR] [TD=class: b, align: center]کور سوئی نزد آخر به حیات ابدی[/TD] [TD=align: center][/TD] [TD=class: b, align: center]شمع جانم، که فدا شد به وفاداریها[۱][/TD] [/TR] [/TABLE] http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/04/Bastani_parizi02.jpg/300px-Bastani_parizi02.jpg بر خلاف عمدهٔ کتابهای تاریخی که نثری سرد و سنگین دارند، بیشتر نوشتههای تاریخی باستانی پاریزی پر از داستانها و ضربالمثلها و حکایات و اشعاری است که خواندن متن را برای خواننده آسانتر و لذتبخشتر میکند. به علاوه کتابهای باستانی پاریزی معمولاً پاورقیهای بسیار مفصلی دارند که گاهی از خود متن هم مفصلتر است.[۲] کتابشناسی فهرست کتابهای باستانی پاریزی به این شرح است:[۳] الف ــ مربوط به کرمان نخستین چاپ آثار پیغمبر دزدان (چاپ هفدهم ۱۳۸۲) ۱۳۲۴ نشریه فرهنگ کرمان (چاپ کرمان) ۱۳۳۳ راهنمای آثار تاریخی کرمان (چاپ کرمان) ۱۳۳۵ دوره مجله هفتواد (چاپ کرمان) ۱۳۳۷ ــ ۱۳۳۶ تاریخ کرمان (تصحیح و تحشیه تاریخ وزیری، چاپ چهارم، ۱۳۷۴) ۱۳۴۰ منابع و مآخذ تاریخ کرمان ۱۳۴۰ سلجوقیان و غز در کرمان (چاپ دوم ۱۳۷۳) ۱۳۴۳ فرماندهان کرمان (تصحیح و تحشیه تاریخ شیخ یحیی، چاپ سوم، ۱۳۷۱) ۱۳۴۴ جغرافیای کرمان (تصحیح و تحشیه جغرافی وزیری، چاپ پنجم، ۱۳۸۴) ۱۳۴۶ گنجعلی خان (چاپ سوم ۱۳۶۷) ۱۳۵۳ وادی هفت واد (انجمن آثار ملی، جلد اول) ۱۳۵۵ تاریخ شاهی قراختائیان ۱۳۵۵ تذکره صفویه کرمان ۱۳۶۹ صحیفه الارشاد (پایان صفویه) ۱۳۸۴ ب ــ مجموعه هفتی (سبعه ثمانیه) خاتون هفت قلعه (چاپ ششم ۱۳۸۰) ۱۳۴۲ آسیای هفت سنگ (چاپ هفتم ۱۳۸۳) ۱۳۵۰ نای هفت بند (چاپ ششم ۱۳۸۱) ۱۳۵۳ اژدهای هفت سر (چاپ پنجم ۱۳۸۴) ۱۳۵۵ کوچه هفت پیچ (چاپ ششم ۱۳۷۰) ۱۳۵۵ زیر این هفت آسمان (چاپ پنجم ۱۳۶۸) ۱۳۵۸ سنگ هفت قلم (چاپ سوم ۱۳۶۸) ۱۳۵۸ هشت الهفت (چاپ دوم ۱۳۷۰) ۱۳۶۳ ج ــ سایر کتب: یادبود من (مجموعه شعر)۱۳۲۷ ذوالقرنین یا کوروش کبیر (ترجمه، چاپ نهم ۱۳۸۴) ۱۳۳۰ یاد و یادبود (مجموعه شعر، چاپ دوم، ۱۳۶۴) ۱۳۴۱ محیط سیاسی و زندگی مشیرالدوله (چاپ دوم، جیبی ۱۳۴۱) ۱۳۴۱ اصول حکومت آتن، ترجمه از ارسطو ۱۳۴۱ (با مقدمه استاد دکتر غلامحسین صدیقی، چاپ چهارم ۱۳۸۳) تلاش آزادی (چاپ هفتم ۱۳۸۳، برنده جایزه یونسکو) ۱۳۴۷ یعقوب لیث (چاپ هشتم ۱۳۸۲) ۱۳۴۴ (این کتاب به زبان عربی ترجمه و در قاهره چاپ و منتشر شدهاست. ۱۹۷۶) شاه منصور (چاپ ششم ۱۳۷۷) ۱۳۴۸ سیاست و اقتصاد عصر صفوی (چاپ پنجم ۱۳۷۸)۱۳۴۸ اخبار ایران از ابن اثیر (ترجمه الکامل، چاپ دوم ۱۳۶۴) ۱۳۴۹ از پاریز تا پاریس (چاپ هشتم ۱۳۸۱) ۱۳۵۱ شاهنامه آخرش خوش است (چاپ ششم ۱۳۸۳) ۱۳۵۰ حماسه کویر (چاپ چهارم ۱۳۸۲) ۱۳۵۶ تن آدمی شریف است... ۱۳۵۷ نون جو و دوغ گو (چاپ پنجم ۱۳۸۳) ۱۳۵۷ جامع المقدمات (چاپ دوم ۱۳۶۷، جلد دوم ۱۳۷۳) ۱۳۶۳ فرمانفرمای عالم (چاپ چهارم ۱۳۷۷) ۱۳۶۴ از سیر تا پیاز (چاپ سوم ۱۳۷۹) ۱۳۶۷ مار در بتکده کهنه (چاپ سوم ۱۳۸۰) ۱۳۶۸ کلاهگوشه نوشین روان (چاپ سوم ۱۳۸۰) ۱۳۶۹ حضورستان (چاپ دوم ۱۳۷۰) ۱۳۶۹ هزارستان (چاپ دوم ۱۳۸۲) ۱۳۷۱ ماه و خورشید فلک (چاپ دوم ۱۳۷۶) ۱۳۷۱ سایههای کنگره (چاپ دوم ۱۳۷۶) ۱۳۷۱ بازیگران کاخ سبز (چاپ دوم ۱۳۸۴) ۱۳۷۳ پیر سبزپوشان (چاپ دوم ۱۳۷۹) ۱۳۷۳ آفتابه زرین فرشتگان (چاپ دوم ۱۳۷۷) ۱۳۷۳ نوح هزار طوفان (چاپ دوم ۱۳۸۰) ۱۳۷۵ در شهر نی سواران (چاپ دوم ۱۳۷۸) ۱۳۷۷ شمعی در طوفان (چاپ دوم ۱۳۸۳) ۱۳۷۸ خود مشت مالی ۱۳۷۸ محبوب سیاه و طوطی سبز ۱۳۷۸ درخت جواهر (چاپ دوم ۱۳۸۳) ۱۳۷۹ گذار زن از گدار تاریخ (چاپ دوم ۱۳۸۴) ۱۳۸۱ کاسه کوزه تمدن ۱۳۸۱ پوست پلنگ ۱۳۸۱ حصیرستان (چاپ دوم ۱۳۸۴) ۱۳۸۲ بارگاه خانقا ه ۱۳۸۴ هواخوری در باغ با گوهر شب چراغ ۱۳۸۴ گرگ پالان دیده ۱۳۹۰ منبع : ویکی پدیا پست خوبی بود و جالب . لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.