رفتن به مطلب

هي رفيق ... !


ارسال های توصیه شده

هي رفيق ... !

بغض هايم را مسخــره نكن !

به سه نقطه هاي آخر حرفهايم نخند ! تمام زندگيم نقطه چين است !

... اينها تمام نوشته هاي تاريكي ذهن و دنياي من است ... !

اينجا \" كلبه ي وحشت \" من است !

چرخ و فلك خاطره هاست ... !

سكوت چشمها و سرسره ي بغض هاست ...

در دنياي تاريك من خبري از گل و درخت نيست !

روشني نيست ، سياهي مطلق است ... !

دوست خوب من سكوت كن و رد شو ... !

چشمهايت را ببند تا تن لش زندگي مرده ام را نبيني !

گوشهايت را بگير تا صداي ناله ها و زجه زدنهايم را نشنوي !

در دنياي من دلتنگي و حسرت بيداد ميكند ... !

اينجا من هستم و من و من !

اينجا بجز من و بغض هايم چيز ديگري نيست !

هيچي نگو ... نخـــند ... اشك نريــز ... ترحم نكــن ...

... فقط رد شو ...

10410273_310888805752905_3814441925229914469_n.jpg?oh=403a1e2a257e08b6653d8be4c3bbaf56&oe=54702699&__gda__=1416323967_51d9742a4c4c08daafd91805d9f0c3b7

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آخه کدومشو ببخشم لعنتی؟؟؟؟

روزایی که هم من عشقت بودم هم اون؟؟؟

روزایی که هم منو دوست داشتی هم اون؟؟؟

یا روزایی که دلت هوای دیدن جفتمونو میکرد؟؟؟

یا روزایی ک دلتنگ جفتمون میشدی هم من هم یار قدیمیت؟؟؟...

یا روزایی ک دستات فقط لمس دستای من نبود...

لعنت بتو و وجودت!!! کدومو ببخشم؟؟؟

ذهن خرابم از ترو یا دل شکستم؟؟؟

اصلا دلم به درک فدای تموم مهربونیای دروغت...

تو بگو این بار نگاهت به چشمانم چگونه خواهد بود؟؟؟

راهت را بگیر و برو تموم وجودم هم اگر رام شود چشمانم نمیشود او شاهد دادگاه خیانتت بود شهادت دروغ جرم دارد بروووووو...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بایگانی شده

این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.

×
×
  • اضافه کردن...