Soaa ارسال شده در دی 29، 2017 اشتراک گذاری ارسال شده در دی 29، 2017 یک کرم چاق مرده وسط آب معلق بود. سریع بطرفش حرکت کرد. کرم را به دهان گرفت اما نتوانست ببلعد. جسم تیزی سقف دهانش را شکافت. نخی نامرئی او را به سمت بالا کشید. سعی کرد از کرم جدا شود اما نتوانست. از سطح آب جدا شد و درون قایق کوچکی افتاد. احساس خفگی می کرد، دهانش را باز و بسته کرد اما آبی نبود که قورت بدهد. دم و باله هایش را تکان داد، بالا و پایین پرید اما بی فایده بود. ماهیگیر به طرفاش آمد. او را برداشت و قلاب را از دهانش بیرون کشید و خواست ماهی را در سبد کنار بقیهی ماهیها بگذارد. ماهی دهاناش نیمه باز ماند و از حرکت ایستاده بود . در همان لحظه موجی به پهلوی قایق خورد. ماهیگیر تکان شدیدی خورد و ماهی از دستاش رها شد و به درون آب پرتاب شد. کمی به جلو شنا کرد، ایستاد و دوباره شنا کرد. این حرکات چند دقیقه ای ادامه داشت تا اینکه آرام شد. ایستاد، چرخید و نگاه کرد. یک کرم چاق مرده در آب معلق بود. سریع بهطرفش حرکت کرد. محمدحسین افشاری نیا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر More sharing options...
ارسال های توصیه شده
بایگانی شده
این موضوع بایگانی و قفل شده و دیگر امکان ارسال پاسخ نیست.